پارک آموزش ترافیک در شاهرود تعطیل است
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۷۹۲۵۳
متولی پارک های ترافیک با شهرداری هاست، اما راهنمایی و رانندگی ناجا و آموزش و پرورش برای آموزش قوانین رانندگی به دانش آموزان از آن ها استفاده می کنند.
فعال نبودن این پارک در شاهرود موجب گلایه برخی خانواده ها و نیز مربیان و همچنین افسران راهنمایی و رانندگی شده است.
برخی شهروندان شاهرودی با بیان اینکه این پارک می توانست با روش های مناسب برای تفریح و آموزش امور ترافیکی به کودکان و نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد، از بلاتکلیفی و رها سازی 2 ساله آن گلایه دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک شهروند شاهرودی گفت : برای راه اندازی این پارک پول بسیاری از بیت المال هزینه شد که در همان سال نخست چند بار مورد استفاده آموزشی قرار گرفت و پس از آن رها شد.
حسن حاج محمدی افزود: آموزش های نخستین رانندگی و آشنایی کودکان با قانون راهنمایی و رانندگی از هدف های اصلی راه اندازی این پارک بود که اکنون به دست فراموشی سپرده شده است.
وی به استفاده مردم از این پارک به عنوانی محلی برای بازی کودکان اشاره کرد و گفت: وضعیت نظافت اصلا خوب نیست ، خانواده هایی که برای گذران اوقات فراغت کودکان از آن استفاده می کنند سردرگم می شوند.
حاج محمدی گفت: بیشتر وسایل آموزشی ، حفاظ ها ، علایم و چراغ های راهنمایی و رانندگی این پارک که برای آموزش کودکان نصب شده بودند اکنون سرجای خود نیستند.
مادر یکی از دانش آموزان که در این منطقه ساکن است به خبرنگار ایرنا گفت: آموزش های دوران کودکی ماندگار هستند ، چنانچه در این دوران آموزش های لازم ارایه شود، وضعیت راهنمایی و رانندگی آینده کشور مطلوب خواهد بود.
مریم علی اکبری افزود: راه اندازی این پارک باعث شادمانی کودکان شده بود که بر اثر عدم نظارت و رسیدگی مسئولان امر به شکل کنونی و بدون استفاده شده است.
وی ادامه داد: لوله های آبیاری قطره ای در برخی از نقاط این پارک بدون رعایت نکات ایمنی رها شده که سلامت کودکان را هنگام بازی به خطر می اندازد.
معصومه احمدیان نیز گفت: انباشت شن ، ماسه و سیمان در قسمتهایی از این پارک سیمای آن را مخدوش کرده است.
وی افزود: برخی خانواده ها کودکانشان را را برای آموزش و مرور قوانین راهنمایی و رانندگی به این پارک می آوردند که اکنون امکان استفاده از این محیط فراهم نیست.
احمدیان با بیان این که این پارک در شب ها مشکل روشنایی دارد، افزود: پلعابر پیاده این پارک که جنبه آموزشی دارد بدون حفاظ است و کودکان نمی توان از آن استفاده کنند.
وی ادامه داد: این پارک سرویس بهداشتی ندارد و آبخوری آن نیز بدون شیر رها شده که این امر برای کودکان مشکلاتی را به دنبال دارد.
رئیس پلیس راهور شاهرود در این باره به ایرنا گفت: این پارک در سال 1395 تجهیز شد و تا سال 1396 برای آموزش مسایل ترافیکی به کودکان و نوجوانان مشغول به تحصیل در پیش دبستانی ها و مدارس مورد استفاده قرار می گرفت.
سرهنگ مجید فرزانه افزود: 6 دستگاه ماشین شارژی و سه دستگاه موتورسیکلت شارژی توسط نیروی انتظامی و شهرداری شاهرود برای آموزش کودکان خریداری شده بود.
وی با بیان اینکه تجهیز و نگهداری از این پارک برعهده شهرداری است ، ادامه داد: وضعیت ماشین ها و موتورسیکلت های شارجی سالم نیست.
رئیس پلیس راهور شاهرود تاکید کرد: این بوستان آموزشی برای ارتقای فرهنگ ترافیکی کودکان و خانواده ها با آموزش های کارشناسان پلیس راهور این شهرستان گشایش یافته که درصورت ایمن سازی و مناسب سازی دوباره آن بهترین محل برای آموزش و احترام به قوانین راهنمایی و رانندگی به شمار می رود.
مسئولان شهرداری شاهرود به تماس خبرنگار ایرنا پاسخ ندادند.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: شاهرود شهرداری شاهرود محمدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۷۹۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عشق ماشین این آدم ها را «ولت پارک» کرد | لذت چند دقیقه رانندگی پشت فرمان ماشین های لاکچری
همشهری آنلاین- رابعه تیموری: همین عشق ماشین بودن گرفتارش کرده و باعث شده لباس کارکنان واحد تشریفات هتلی پرآوازه را به تن کند تا هر روز دقایقی کوتاه پشت فرمان خودروهای لاکچری و مدل بالای میهمانان هتل بنشیند. پژمان «ولت پارک» است، اما حقوق و مزایایش آنقدری نیست که بتواند گاهی برای آریون خان ریختوپاش کند و با پوشاندن رخت و لباس پلوخوری بر تن خودروی قدیمی اش لذت نشستن در اتاقک خودرویی شبیه تویوتا آریون را تجربه کند:
میز ارائه خدمات «ولت پارک» مقابل در لابی هتل قرارگرفته و پژمان و مصطفی آماده و شق و رق کنار میز ایستادهاند تا اگر میهمانی برای پارک کردن یا بیرون آوردن خودروی خود از پارکینگ به کمک آنها نیاز داشت، معطل نشود. کت و شلوار سورمهای رنگی که به تن دارند و لباس فرم آنها به شمار میآید نو و آب نخورده به نظر میرسد و قد و بالای متناسب و هماندازه آنها نشان میدهد اگر چند پره گوشت اضافه روی استخوانشان بنشیند یا روزگار زود و پیش از موعد معمول قامتشان را بخماند، دیگر این رخت و لباس به تن آنها برازنده نخواهد بود. میهمان عربزبانی که تازه از راه رسیده راننده ندارد و در حال پیاده شدن از خودروی پورشه فسفری رنگش، سوییچ خودرو را به طرف مستخدمی میگیرد که به استقبال او آمده است. وظایف و نوبت ولت پارکها مشخص است و پژمان باید خودروی خوش بروروی میهمان عمانی را به پارکینگ گل و گشاد و جادار هتل که پشت ساختمان اصلی آن قرار دارد برساند. پژمان عاشق تویوتا آریون است، ولی انگار از نشستن پشت رل این خودروی «فول آپشن» که فرمان و چهار چرخ گرانقیمتش سربه راهتر و فرمانپذیرتر از دم و دستگاه آریون خان میچرخند، بدش نیامده است. پورشه سواری پژمان چندان طولانی نیست و وقتی آن را توی ردیف اول پارکینگ هتل و کنار یک لکسوس ملوس سفیدرنگ پارک میکند و پشت رل آن با تلفن همراه آیفون دست دومش چند عکس سلفی میگیرد، دوباره به میز ولت پارک برمی گردد.
کریخوانی برای پورشه سواران
چند سالی است که پژمان در مسابقات رالی شرکت نمیکند، اما تا ٤ سال پیش که درس خواندن و دانشگاه رفتن تنها مشغله اش بود، وقت آزادش به کورس گذاشتن با همسالانش میگذشت و در رالی هم با همان خودروهای کارکرده مدل پایین اش روی بسیاری از حریفان نام و نشاندار خود را کمکرده است. در آن سالها عشق پژمان این بود که خودروهای زار و نزار کارکرده ارزانقیمت را بخرد، رینگ اسپرت زیر چهار چرخشان بیندازد، بوق و موتورشان را خوش صدا کند و با کشیدن روکشهای چرمی خوشرنگ روی سردنده و دستگیره و داشبوردشان از آنها عروسکی دلربا بسازد که بعد از یک بار هنرنمایی در پیست اتومبیلرانی، مشتریان عشق ماشین برایشان سر و دست میشکستند، اما از ٤ سال پیش که لباس ولت پارکها را به تن کرده دیگر از نشستن پشت فرمان خودروهای معمولی و تازاندن آنها چندان لذت نمیبرد. البته حساب آریون خان از بقیه خودروها سوا است و او به پشتگرمی خوش مرکب بودن آریون خان میتواند برای پورشه سواران هم کری بخواند!
شوماخربازی ممنوع
یکی از حریفان سرسخت پژمان که حالا همکار او است، باعث شده پژمان از بخش خدمات ولت پارک هتل سردرآورد. پژمان میگوید: «من در این مدت همه ماشینهایی را که قبلا فقط تصویر آنها را دیده بودم سوار شدم. اوایل برایم هیجان بیشتری داشت، ولی باز هم از کارم لذت میبرم و از نشستن پشت فرمان خودروهای روز دنیا هیجانزده میشوم.» گاهی که میهمانان هتل از ولت پارکها میخواهند خودروی آنها را بنزین بزنند، ازآن جا که ردیابهای GPS این خودروهای گرانقیمت همیشه خوب عمل میکنند پژمان نمیتواند با خودروهای امانتی هتل شوماخربازی کند، ولی اگر در این مسیر هم بر اثر بیاحتیاطی او خودروی میهمانان آسیب ببیند، شاید مجبور شود چندین ماه برای پرداخت خسارت صاحب خودرو بدون دریافت حقوق کار کند. پژمان در رشته مهندسی مکانیک تحصیل کرده و از عیب و ایرادهای خودرو خوب سردر میآورد، اما در این شغل تخصص اش بهکارش نمیآید. آشنا بودن با زبان انگلیسی از شرایط استخدام ولت پارکها است، ولی پژمان ترجیح میدهد دیگران او و همکارانش را با همان عنوان پرطمطراق ولت پارک بشناسند و اصطلاح «مستخدم پارکینگ» را که معادل فارسی عبارت Valet parking است، دوست ندارد.
شغلی اطوکشیدهمصطفی بعد از پایان دوران دبیرستان تحصیلاتش را ادامه نداده و وقتی در هتل بینالمللی دیگری پیشخدمت بوده، زبان انگلیسی را دست و پاشکسته یاد گرفته است. دست و فرمان مصطفی هم خوب است، اما به قول خودش هیچوقت جنون سرعت نداشته و قانونمند رانندگی میکند. او وقتی آوازه استخدام ولت پارک در چند هتل شمال شهر را شنیده، به فکر آزمودن شانس و اقبالش افتاده تا شاید بتواند شغلی اطوکشیدهتر از پیشخدمتی هتل پیدا کند. حتی مدتی هم حسابی به خورد و خوراکش رسیده و ورزش کرده تا قد کشیده و هیکل قلمی اش دیلاق به نظر نرسد و یونیفورم ولت پارکها برازنده تنش باشد.
پراید مدل نود و هفت مصطفی که دو سال پیش خریده، به خرج افتاده و هر روز تا او را به هتل میرساند، ده بار سروصدای آه و ناله دم و دستگاهش در میآید، البته مسیرش هم کوتاه نیست و گذراندن چندین تونل و بزرگراه و کمربندی شلوغ و پرترافیک که منزل او در ته تهران را به سر تهران و محل کارش وصل میکند، چندان آسان نیست. مصطفی در نیمی از ماه که در شیفت شب بخش ولت پارک کار میکند، وسط خمیازههای شامگاهی و صبحگاهی شهر در رفتوآمد است و ماشین خسته اش چندان آزار نمیبیند.
فقط ٢٦ سال از عمر مصطفی گذشته، ولی آرزوهایش پختهتر از سنش هستند و بر خلاف پژمان و بسیاری از همکارانش بیش از آن که خواب خرید خودروهای فراری و گوردون موری را ببیند، به فکر دست و پا کردن شغلی است که اگر در سنین میانسالی قد و قامتش به رعنایی امروزش نبود دلهره از دست دادن کارش را نداشته باشد. انعام دلاری که بعضی از مشتریان دست و دلباز به ولت پارکها میدهند، پایین بودن حقوق آنها را جبران میکند، اما مسئول بخش انعام گرفتن را برای رانندهها قدغن کرده است.